هرکس یک ستاره دارد
مال من کدام است؟ همه بیاد دارند وقتی کودک بودند: پدر و مادر ها قصهای فانتزی زیادی می گفتند و عالم کودکانه را شادتر و خیال انگیز تر می کردند ولی غافل از انکه اینها واقعیت بوده و به علت بعد زمانی، به شکل فانتزی مطرح می شد. مثلا کلاه شاپو زمانی مظهر قدرت بود و هرکس آن را می گذاشت پولدار و قدرتمند بود. ولی الان کسی اهمیت نمی دهد و کودکان برای لودگی و مسخره بازی از ان استفاده می کنند. و یا زمانی همه سعی داشتند اطوکشیده و موها روغن زده در خیابان ظاهر شوند اگر جایی از لباس پاره بود یا اطو نداشت به معنی فقر و بیچاری طرف بود. اما اکنون جوانان ثروتمند بهترین لباس و را می خرند و خودشان دستور می دهند که پاره پاره شود و به نشان دادن آن هم مباهات می کنند.
شاید هر نسل جدیدی، المان ها و نماد های نسل گذشته را مسخره می کند و این را میتوان علاوه بر بعد زمانی به دوره ای بودن هم نسبت داد. اما در مفهوم همه یکی هستند. و واقعیتی را برای ما بیان می کنند. مانند فصل بهار و زمستان که هر دو و یا هر چهار فصل برای زنده نگهداشتن انسان است. چون طبع انسان یکنواختی را نمی پذیرد. یکی از انها داستان ستاره ها است. یک واقعیت جزمی و حتمی است. زیرا ستاره شناسان می بینند که هرچه تعداد انسان ها زیاد تر می شود کهکشان های جدیدی هم کشف می شود و شاید برای تمام جمعیت دنیا در تمام زمانها ستاره وجود داشته باشد. اما چرا باید یک ستاره برای هر کسی وجود داشته باشد؟ چون انسان ها یک تفاوت اساسی با موجودات دیگر دارند: برخلاف حیوانات که غریزی عمل می کنند، دارای خلاقیت هستند. لذا میتوان این طور بیان کرد که خداوند انسانها را بر روی زمین فرستاد تا دوره کار اموزی را طی کنند! مثل آزمایشگاه یک دانشگاه یا یک دبیرستان. خیلی ها در دانشگاه یا دبیرستان که به آزمایشگاه می روند، با مسخره از ان یاد می کنند و یا آن را امری فانتزی و غیر لازم می دانند، ولی وقتی وارد اجتماع می شوند می بینند حتی یک نکته که در انجا یاد گرفته اند مسیر زندگی انها را تغییر می دهد. حنفی های جهان رهبری دارند بنام ابوحنیفه، وی دو سال شاگر امام جعفر صادق بود. و توانست یک چهارم مسلمانان جهان را پیرو خود کند! اما همیشه می گفت: اگر ان دوسال آموزشهای امام جعفر صادق نبود من مرده بودم!(لولاسنتان لهلک نعمان ). مرد ثرتمند تهران می گفت: اگر من سواد یاد می گرفتم هنوز بابای مدرسه بودم! مرا بعلت بیسوادی بیرون کردند و من از یزد به تهران آمده و در بنگاه معاملات ملکی شاگردی کردم و الان چکهایی می کشم که حتی صفر های ان را نمی توانم بشمرم و امضا هم ندارم! لذا زمین گهواره هست(الم نجعل الارض مهادا) تا انسان را رشد بدهد. وقتی اماده شد او را به یک ستاره ای می برند و مالک آن می شود! اگر ستاره او مثل خورشید آتشین باشد مالک جهنم می شوند! و اگر رفتارشان انسانی و الهی بود مالک مریخ و امثال آن می شوند که همه چیز میتوانند در ان بیافرینند. و اراده کنند باغها و میوه ها برایشان آماده می شود(و لحم طیر مما یشتهون) پس ای مردم، خود را آماده کنید برای گوی آتش و دوزخ و یا برای باغها و قصرها با حورالعین. اگر احسان کنید برای خودتان است و اگر بدی هم بکنید به خودتان برمی گردد. بیایید و احکام اسلام را فرا گیرید و برای ستاره خود زاد و توشه بسازید و با خود ببرید. وگرنه با دست خالی به رو(صورت) در دوزخ انداخته خواهید شد. تا بسوزید و بهشتی ها از سوختن شما بهرهمند شوند چنانچه از سوختن شمع، دانشمندان استفاده می کردند. و کتابها می نوشتند. و چنانچه ابر قدرت شرق و غرب برای جایی که فقط سوختن و انفجار هست(چرنوبیل)می جنگند که تصاحب کنند
Everyone has a star
Which one is mine? Everyone remembers when they were children: Parents used to tell a lot of fantasy stories and make the children"s world happier and more imaginative, but they were unaware that these were realities and because of the time dimension, they were presented in the form of fantasy. Shapoo hat, for example, was once a symbol of power, and everyone who wore it was rich and powerful. But now no one cares and children use it for playfulness and ridicule. Or when everyone tried to appear on the street ironed and oiled hair, if there was a torn or ironed place of clothes, it meant poverty and misery. But now the rich young people are buying the best clothes and ordering them to tear themselves, and they are proud to show it. Perhaps each new generation mocks the elements and symbols of the previous generation, and this can be attributed to periodicity in addition to the time dimension. But in the sense everyone is one. And they tell us the truth. Like spring and winter, both or all four seasons to keep people alive. Because human nature does not accept uniformity. One of them is the story of the stars. It is a dogmatic and certain fact. Because astronomers see that as the number of humans increases, new galaxies are discovered, and there may be stars for the entire population of the world at all times. But why should there be a star for everyone? Because humans are fundamentally different from other creatures: Unlike animals, which act instinctively, they are creative. Therefore, it can be said that God sent humans to earth to go through a period of training! Like a university lab or a high school. Many in college or high school who go to the lab, jokingly mention it or consider it a fantasy and unnecessary, but when they enter the community, they see even one point that they have learned the way of life. It changes them. The Hanafis of the world have a leader named Abu Hanifa, who was a student of Imam Ja"far Sadegh for two years. And he was able to follow a quarter of the world"s Muslims! But he always said: If those two years were not the teachings of Imam Ja"far Sadegh, I would have died! (). The rich man of Tehran said: If I had learned to read, I would still be the father of the school! I was expelled for illiteracy, and I came to Tehran from Yazd and became an apprentice in a real estate firm, and now I draw checks that I cannot even count as zeros and I do not even have a signature! Therefore, the earth is a cradle () to grow man. When he is ready, he is taken to a star and becomes its owner! If his star is like a fiery sun, they will own hell! And if their behavior was human and divine, they would own Mars and the like, in which they could create everything. And they will have gardens and fruits prepared for them () So, people, prepare yourselves for the ball of fire and hell, or for the gardens and palaces with Hur al-Ain. If you do good, it is for yourself, and if you do evil, it will return to you. Come and learn the rules of Islam and make a luggage for your star and take it with you. Otherwise, you will be thrown into hell empty-handed. To burn and the heavens to benefit from your burning, as scientists used to burn candles. And they wrote books. And if the superpowers of the East and the West fight for the place where there is only burning and explosion (Chernobyl) to take over
کل شخص لدیه نجمة
ای واحدة ملکی؟ یتذکر الجمیع عندما کانوا أطفالًا: اعتاد الآباء على سرد الکثیر من القصص الخیالیة وجعل عالم الأطفال أکثر سعادة وإبداعًا ، لکنهم لم یکونوا على درایة بأن هذه کانت حقائق وبسبب البعد الزمنی ، تم تقدیمها فی شکل خیال. قبعة Shapoo ، على سبیل المثال ، کانت ذات یوم رمزًا للقوة ، وکان کل من یرتدیها غنیًا وقویًا. ولکن الآن لا أحد یهتم ویستخدمه الأطفال للمرح والسخریة. أو عندما یحاول الجمیع الظهور فی الشارع مکوی الشعر ومزیت الشعر ، إذا کان هناک مکان ممزق أو مکوی بالملابس ، فهذا یعنی الفقر والبؤس. أما الآن فالشباب الأغنیاء یشترون أفضل الملابس ویأمرونهم بتمزیق أنفسهم ، وهم فخورون بإظهارها. ربما یسخر کل جیل جدید من عناصر ورموز الجیل السابق ، ویمکن أن یعزى ذلک إلى الدوریة بالإضافة إلى البعد الزمنی. ولکن بمعنى أن الجمیع واحد. ویخبروننا الحقیقة. مثل الربیع والشتاء ، کلاهما أو کل الفصول الأربعة لإبقاء الناس على قید الحیاة. لأن الطبیعة البشریة لا تقبل التوحید. إحداها قصة النجوم. إنها حقیقة دوغمائیة مؤکدة. لأن علماء الفلک یرون أنه مع زیادة عدد البشر ، یتم اکتشاف مجرات جدیدة ، وقد تکون هناک نجوم لجمیع سکان العالم فی جمیع الأوقات. لکن لماذا یجب أن یکون هناک نجم للجمیع؟ لأن البشر یختلفون اختلافًا جوهریًا عن الکائنات الأخرى: على عکس الحیوانات التی تتصرف بشکل غریزی ، فهی مبدعة. لذلک یمکن القول إن الله أرسل البشر إلى الأرض لیقضوا فترة تدریب! مثل معمل جامعی أو مدرسة ثانویة. کثیر من الطلاب فی الکلیة أو المدرسة الثانویة الذین یذهبون إلى المختبر ، یذکرونه مازحین أو یعتبرونه خیالًا وغیر ضروری ، ولکن عندما یدخلون المجتمع ، فإنهم یرون حتى نقطة واحدة أنهم تعلموا طریقة الحیاة ، وهذا یغیرهم. لدى حنفیة العالم زعیم اسمه أبو حنیفة ، کان تلمیذاً للإمام جعفر صادق لمدة عامین. واستطاع أن یتابع ربع مسلمی العالم! لکنه کان یقول دائمًا: لو لم تکن هاتان السنتین من تعالیم الإمام جعفر الصادق ، لکنت ماتت! (). قال رجل طهران الثری: لو کنت قد تعلمت القراءة ، لکنت ما زلت أبا المدرسة! لقد طُردت بسبب الأمیة ، وأتیت إلى طهران من یزد وأصبحت متدربًا فی شرکة عقاریة ، والآن أقوم بسحب شیکات لا أستطیع حتى أن أحسبها کأصفار ولیس لدی حتى توقیع! لذلک ، فإن الأرض هی مهد () لینمو الإنسان. عندما یکون جاهزًا ، یتم نقله إلى نجم ویصبح صاحبها! إذا کان نجمه کالشمس الناریّة ، فسوف یمتلکون الجحیم! وإذا کان سلوکهم بشریًا وإلهیًا ، فإنهم یمتلکون المریخ وما شابه ، حیث یمکنهم إنشاء کل شیء. ویکون لهم حدائق وفاکهة معدة لهم () فأعدوا أنفسکم أیها الناس لکرة النار والجحیم ، أو للحدائق والقصور مع حور العین. إذا فعلت الخیر فهو لنفسک ، وإذا فعلت الشر فإنه یرجع إلیک. تعال وتعلم قواعد الإسلام واصنع أمتعة لنجمک وخذها معک. وإلا ستلقى فی الجحیم خالی الوفاض. وتحترق السماء لتستفید من احتراقک کما اعتاد العلماء على حرق الشموع. وکتبوا کتبا. وإذا کانت القوى العظمى فی الشرق والغرب تقاتل من أجل المکان الذی یوجد فیه حرق وانفجار فقط (تشیرنوبیل) للاستیلاء علیها
هر?وک یو ستوری لری
کوم یو زما دی؟ هر چا ته په یاد دی چ? کله ماشومان وو: مور او پلار به ی? ??ر? خیالی کیس? ویل? او د ماشومانو ن?? به ی? د خو?? او خیالی ن?? جو?وله، خو په د? نه پوه?دل چ? دا واقعیتونه دی او د وخت په ت?ر?دو سره د خیال په ب?ه و?اند? ک??ی. د مثال په تو?ه، د شاپو خول?، یو وخت د ?واک سمبول و، او هر?وک چ? دا اغوندی، شتمن او ?واکمن و. خو اوس هی?وک پروا نه کوی او ماشومان ی? د لوبو او ?وکو لپاره کاروی. یا کله چ? هر ?وک ه?ه کوی چ? په س?ک ک? اوسپن? شوی او غو? شوی وی?تان ?کاره ک?ی، که چیر? د جامو ?و?ه یا اوسپنه ?ای وی، دا د فقر او بدبخت? معنی لری. خو اوس ب?ایه ?وانان غوره جام? اخلی او امر کوی چ? ?ان ی? وخورئ او په د? ی? ویا?ی. شاید هر نوی نسل د تیرو نسلونو عناصرو او سمبولونو مسخره ک?ی، او دا د وخت د ابعاد سربیره دوره ته منسوب کیدی شی. م?ر په معنی ک? هر?وک یو دی. او دوی مو? ته حقیقت وایی. لکه پسرلی او ژمی، دوا?ه یا ?ول ?لور فصلونه د خلکو د ژوندی ساتلو لپاره. ?که چ? د انسان فطرت یووالی نه منی. یو ی? د ستورو کیسه ده. دا یو ثابت او ثابت حقیقت دی. ?که چ? ستورپوهان ?وری چ? ?ومره چ? د انسانانو شمیر زیاتی?ی، نوی کهکشانونه کشف کی?ی، او ممکن د ن?? د ?ول نفوس لپاره هر وخت ستوری وی. م?ر ول? باید د هرچا لپاره ستوری وی؟ ?که چ? انسانان په بنس?یز ?ول د نورو مخلوقاتو ?خه توپیر لری: د حیواناتو برعکس، کوم چ? په طبیعی تو?ه عمل کوی، دوی تخلیقی دی. نو ?که ویلای شو چ? خدای انسان ?مک? ته رالی?لی تر?و د روزن? دور? ?خه تیر شی! لکه د پوهنتون لابراتوار یا لیس?. ?یری په کالج یا لیس? ک? چ? لابراتوار ته ?ی، په ?وکه ی? یادونه کوی یا دا یو خیال او غیر ضروری ??ی، م?ر کله چ? دوی ?ولن? ته ننو?ی، حتی یو ?کی هم وینی چ? دوی د ژوند طریقه زده ک?? ده. د ن?? حنفیان د ابوحنیفه په نوم یو مشر لری چ? دوه کاله د امام جعفر صادق علیه السلام شا?رد وو. او هغه د ن?? د مسلمانانو ?لورمه برخه پیروی کوله! خو تل به ی? ویل: که هغه دوه کاله د امام جعفر صادق علیه السلام درس نه وای، زه به م? شوی وای! د تهران امیر وویل: که ما لوستل زده ک?ی وای، نن به د مکتب پلار وای! زه د ب? سواد? له امله وش?ل شوم او له یزد ?خه تهران ته راغلم او د املاکو په یوه شرکت ک? استاد شوم او اوس داس? چکونه اخلم چ? زه ی? هم صفر نه شم حسابولای او لاسلیک هم نه لرم! نو ?که ?مکه د انسان د ود? لپاره زان?و ده. کله چ? هغه چمتو وی، هغه یو ستوری ته و?ل کی?ی او د هغ? مالک کی?ی! که د هغه ستوری د لمر په ?یر وی، دوی به د دوزخ مالک وی! او که د دوی چلند انسانی او الهی وی، نو دوی به د مریخ او ورته ورته مالکیت ولری، په کوم ک? چ? دوی کولی شی هر?ه رامین?ته ک?ی. او د دوى لپاره به باغونه او م?و? تیار? ک?? وی () نو ا? خلکو خپل ?انونه د اور او دوزخ د توپ لپاره او یا د حور العین سره د باغونو او محلونو لپاره تیار ک?ئ. که تاسو ?ه کوئ، دا د خپل ?ان لپاره دی، او که تاسو بد کار کوئ، هغه به تاسو ته راشی. راشئ د اسلام احکام زده ک?ئ او د خپل ستوری لپاره سامان جو? ک?ئ او له ?انه سره ی? واخلئ. که نه نو ته به په خالی لاس جهنم ته واچول ش?. ستاسو د سو?ولو ?خه د اسمانونو سو?ولو او ??ه پورته کولو لپاره، لکه ?ن?ه چ? ساینس پوهانو شمع? سو?ول?. او کتابونه ی? ولیکل. او که د ختی? او لویدی? زبر?واکونه د هغه ?ای لپاره ج??ه کوی چیر? چ? یواز? سو?ول او چاودنه شتون لری (چرنوبل)